تحقق وعده اوجی؛ بازگشت ایران به جمع تولیدکنندگان بزرگ اوپک
تاریخ انتشار: ۱ مهر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۷۳۷۸۵۵
تولید و سرمایهگذاری از جمله چالشهای وزارت نفت دولت سیزدهم از زمان آغاز بهکار بود که در کمتر از دو سال، با باورپذیری و تکیه بر توان داخلی، موفق به عبور از این چالش و ایستادن در کنار غولهای تولیدکننده نفت اوپک شد.
به گزارش خبرنگار شانا، وزارت نفت دولت سیزدهم در حالی شهریور ۱۴۰۰ سکان هدایت این ابروزارتخانه کشور را بهعهده گرفت که تولید نفت حدود ۲ میلیون بشکه در روز بود و همین موضوع به تنزل جایگاه ایران در میان غولهای نفتی جهان منجر شده بود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
حل این معضل با روی کار آمدن دولت سیزدهم در اولویت قرار گرفت تا آنجا که جواد اوجی هنگام نشستن بر کرسی هدایت وزارت نفت، ضمن تشریح برنامههای خود در حوزه نفت، گاز و پتروشیمی، اظهار کرد: حداکثر ظرفیت نفت خام و میعانات گازی پالایشگاهها اکنون نزدیک به ۲ میلیون و ۲۰۰ هزار بشکه است که انشاءالله کف این ظرفیت به ۳ میلیون و ۴۰۰ تا ۳ میلیون و ۵۰۰ هزار بشکه در روز میرسد.
وی یادآور شد: جمهوری اسلامی ایران ظرفیت مطلوبی در مخازن نفتی دارد و بیش از ۱۵۰ میلیارد بشکه نفت قابل برداشت داریم که اگر بنا را بر تولید صیانتی از این مخازن بگذاریم ظرفیت خوبی هم در حوزه تولید خواهیم داشت که با برنامههای بخش بالادست، بیشک ظرف چهار تا پنج سال آینده افزایش ظرفیت تولید نفت اتفاق میافتد (هم در میدانهای مشترک و هم میدانهای مستقل) که با افزایش ظرفیت تولید میتوانیم ظرفیت پالایشی کشور را افزایش دهیم و تضمین امنیت انرژی را پی بگیریم و در کنار آن صادرات نفت را هم داشته باشیم.
موضوعی که محسن خجستهمهر مدیرعامل شرکت ملی نفت هم بر آن صحه گذاشت و در رویداد گام معکوس بهبود بهرهوری در عملیات حفاری عنوان کرد: ظرفیت تولید نفت ایران قبل از تحریم ۳ میلیون و ۸۳۸ هزار بشکه در روز بود، اما بعد از خروج آمریکا از برجام، این ظرفیت تولید یک میلیون بشکه افت کرد. دولت قبل بخشنامه زده بود که تعمیرات اساسی را رها کنید و همین عامل موجب افت ظرفیت شد، اما با روی کار آمدن دولت سیزدهم، طی ۶ ماه و با هزینهکرد ۵۰۰ میلیون دلار، توانستیم ظرفیت تولید را به گذشته برگردانیم.
پرش از جایگاه پنجم به سوم در دولت سیزدهم
ایران از سال ۲۰۱۹ تا سه ماهه اول ۲۰۲۱، پس از کویت در جایگاه پنجم کشورهای تولید نفت اوپک قرار داشت و بهترتیب عربستان، عراق، امارات و کویت در ردههای اول تا چهارم ایستاده بودند. در آوریل ۲۰۲۱ (فروردین - اردیبهشت) توانست با پیشی گرفتن از کویت، در جایگاه چهارمین تولیدکننده نفت اوپک قرار گیرد و از آن زمان تا اکتبر ۲۰۲۱ (مهر - آبان) این جایگاه را حفظ کرد، اما در ماه نوامبر یعنی آبان - آذرماه همان سال، بار دیگر تولید نفت کویت از ایران پیشی گرفت و در جایگاه چهارم نشست و ایران به رتبه پنجم بازگشت.
اما در سال ۲۰۲۳، روند تولید نفت در کشور رو به افزایش گذاشت و پس از یک سال و چهار ماه، یعنی مارس ۲۰۲۳ (اسفند - فروردین) با تولید ۲ میلیون و ۶۹۴ هزار بشکه در روز از کویت با تولید ۲ میلیون و ۵۸۵ هزار بشکه پیشی گرفت و دوباره به جایگاه چهارمی تولید نفت اوپک بازگشت و کویت در جایگاه پنجم قرار گرفت، اما هنوز ۷۲ هزار بشکه با جایگاه سومی تولید اوپک فاصله داشت.
در این بازه زمانی عربستان با تولید ۹ میلیون و ۲۱ هزار بشکه در روز، عراق با تولید ۴ میلیون و ۲۰۳ هزار بشکه در روز و امارات با ۲ میلیون و ۹۰۰ هزار بشکه در روز، سه کشور بزرگ تولیدکننده نفت اوپک به شمار میرفتند، ضمن اینکه کویت با تولید ۲ میلیون و ۵۵۸ هزار بشکه در روز پنجمین تولیدکننده اوپک بود.
بازگشت ایران به جایگاه سوم تولیدکننده نفت در اوپک با وجود ماندگاری تحریمها
این روند تا اوت ۲۰۲۳ (مرداد - شهریور) ادامه داشت تا اینکه تلاش کارکنان صنعت نفت به بار نشست و تولید نفت خام ایران بر اساس گزارش سپتامبر اوپک، با ۱۴۳ هزار بشکه افزایش به ۳ میلیون بشکه رسید که با پیشی گرفتن از امارات با ۲ میلیون و ۹۱۳ هزار بشکه، پس از عربستان و عراق جایگاه سومی را پس از مدتها دوباره از آن خود کرد.
این در حالی است که عربستان با تولید ۸ میلیون و ۹۶۷ هزار بشکه در روز و عراق با تولید ۴ میلیون و ۲۷۷ هزار بشکه در روز در جایگاههای اول و دوم قرار دارند و امارات با تولید ۲ میلیون و ۹۱۳ هزار بشکه در روز در جایگاه چهارم و کویت با تولید ۲ میلیون و ۵۵۴ هزار بشکه در روز در جایگاه پنجم قرار گرفتهاند.
شایان ذکر است ۱۳ کشور الجزایر، آنگولا، کنگو، گینه استوایی، گابن، ایران، عراق، کویت، لیبی، نیجریه، عربستان، امارات و ونزوئلا عضو اوپک هستند که هشت کشور عضو در این ماه افزایش تولید داشتند و بیشترین افزایش به مقدار ۱۴۸ هزار بشکه در روز به ایران تعلق دارد. پنج کشور باقیمانده نیز کاهش تولید داشتند که بیشترین کاهش به میزان ۸۸ هزار بشکه به عربستان اختصاص یافته است.
واکنشها به صعود تولید و درآمد نفتی ایران در میان غولهای نفتی جهان
دوشادوشی کشورمان با غولهای نفتی جهان، موفقیت چشمگیری است که وزیر نفت در آیین رسمی گشایش هفدهمین نمایشگاه بینالمللی ایرانپلاست به آن بالید و با تأکید بر اینکه در آغاز بهکار این دولت تولید نفت حدود ۲.۲ میلیون بشکه در روز بود، افزود: امروز تولید نفت ایران با توان متخصصان ایرانی به روزانه ۳.۳ میلیون بشکه رسیده و نکته مهم آن است که هرچه تولید نفت انجام میشود، یا در پالایشگاههای داخلی به مصرف میرسد یا به صادرات اختصاص مییابد. زمان آن گذشت که کاهش تکلیفی تولید نفت را در کشور داشته باشیم. این افزایش تولید و صادرات نفت با توجه به افزایش قیمت نفت در بازارهای جهانی اهمیت بیشتری دارد، زیرا پیشبینیها نشان میدهد قیمت نفت پایان سال ۲۰۲۳ به بالای ۱۰۰ دلار میرسد.
بازگشت به جایگاه سوم کشورهای تولیدکننده نفت جهان، واکنش مسئولان و مقامها را بهدنبال داشت. نمونه آن انتشار مطلبی از علی بهادریجهرمی، سخنگوی دولت در حساب کاربریاش در توئیتر بود که نوشت: در گزارش جدید اوپک، ایران با وجود باقی ماندن تحریمها، مردادماه به جایگاه سوم تولید نفت بازگشت.
افزایش تولید و صادرات نفت ایران در یک سال اخیر در گزارشهای مراکز بینالمللی و رسانههای معتبر نیز انعکاس ویژهای داشته است. طبق بولتن آماری سالانه اوپک که پنجم و ششم ژوئیه سال ۲۰۲۳ میلادی (۱۴ و ۱۵ تیرماه) منتشر شد، میزان درآمد نفتی ایران در سال ۲۰۲۲ معادل ۴۲.۶ میلیارد دلار برآورد شده که در مقایسه با رقم ۲۵ میلیارد و ۵۰۰ میلیون دلار در سال ۲۰۲۱ و ۷ میلیارد و ۹۰۰ میلیون دلار در سال ۲۰۲۰ و ۱۹ میلیارد و ۴۰۰ میلیون دلار در سال ۲۰۱۹ افزایش داشته است.
در همین حال، اداره اطلاعات انرژی آمریکا بهتازگی در گزارشی اعلام کرده بود جمهوری اسلامی ایران با درآمد ۵۴ میلیارد دلاری از صادرات نفت در سال ۲۰۲۲، در میان اعضای اوپک جایگاه پنجم را به خود اختصاص داد.
منبع: شانا
کلیدواژه: اوپک تولید نفت غول های نفتی عربستان سعودی تولید ۲ میلیون هزار بشکه در روز تولیدکننده نفت دولت سیزدهم میلیون بشکه ظرفیت تولید جایگاه پنجم میلیون دلار جایگاه سوم صادرات نفت تولید نفت ۳ میلیون نفت اوپک
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.shana.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «شانا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۷۳۷۸۵۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
جابری انصاری: عملیات وعده صادق یک نمایش قدرت بزرگ بود
جابری انصاری در نشست مجازی «جنگ غزه؛ ایران و اسراییل» گفت: عملیات «وعده صادق» در خوانش استراتژیک نمایش قدرت بزرگ ایران بود.
به گزارش مشرق، حالا بیش از ۲۰۰ روز از طوفان الاقصی و آغاز جنگ غزه گذشته است. شاید در ابتدای جنگ کمتر کسی تصور می کرد این نبرد احتمالا تبدیل به طولانی ترین و فرسایشی ترین جنگ تاریخ رژیم صهیونیستی شود.
جنگ افروزی بی حد و حصر و دیوانه وار صهیونیست ها از فردای هفت اکتبر خطر گسترش جنگ به سمت بازیگران منطقه ای و بین المللی را افزایش داده و حرارت شعله درگیری در غرب آسیا را بالا برد.
پیامد مهم هفت اکتبر برای اسرائیل، فروپاشی بازدارندگی رژیم صهیونیستی در برابر منظومه مقاومت بود، اتفاقی که تل آویو تلاش کرد با اقدام پر ریسک خروج از «منطقه خاکستری» در تقابل با ایران، بازدارندگی از دست رفته را اعاده کند.
انتحار دولت نتانیاهو در هدف قرار دادن ساختمان سفارت ایران در دمشق قفل محدودیت های رفتاری ایران را گشود و با خارج شدن تهران از «صبر راهبردی» ضربه سنگین و بی سابقه ایران به اسرائیل در عملیات «وعده صادق» وارد آمد.
به اعتقاد بسیاری از کارشناسان، شنبه ۱۳ آپریل شبی بود که معادله جدیدی در خاورمیانه خلق کرد.
از ابتدای طوفان الاقصی، تحلیل های یک دیپلمات ایرانی از جنگ غزه بیش از دیگران در فضای رسانه ای ایران جلب توجه کرد؛ حسین جابری انصاری سخنگوی سابق دستگاه دیپلماسی کشور به واسطه حضور در سمت معاون آفریقایی-عربی وزارت امور خارجه و سالها فعالیت در حوزه غرب آسیا به نظر می رسید صورت بندی درستی از تحولات این جنگ با نگاه به ریشه های تاریخی آن دارد.
جابری انصاری اوایل غزه را به گویی آتشین در دستان رژیم صهیونیستی توصیف کرد. سخنگوی اسبق وزارت خارجه ایران معتقد بود هر چه زمان بیشتر بگذرد اسرائیل بیشتر با هسته سخت واقعیت مواجه شده و راههای پیش روی این رژیم همگی انتخاب بین بد و بدتر خواهند بود.
با گذشت چندماه صورت مسئله تغییر چندانی نکرده است و اسرائیل در بن بست سیاسی-نظامی گرفتار مانده است.
جابری انصاری جمعه، ۳۱ فروردین ۱۴۰۳ در شبکۀ اجتماعی کلاب هاوس، به مناسبت اقدامات نظامی متقابل ایران و رژیم صهیونیستی، در نشستی با عنوان «جنگ غزه؛ ایران و اسراییل: خاورمیانه جدید» حضور پیدا کرد.
این دیپلمات ایرانی، عملیات وعده صادق را یک دستاورد بزرگ و نمایش قدرت ایران خواند. اتفاقی که به زعم جابری انصاری محصول هنر ایرانیان در جمع بستن ۲ امر متضاد و نتیجه مدل «فرشبافی ایرانی» بوده که طی سالیان دراز با حوصله و رج به رج آن را در منطقه بافته است.
جابری انصاری با پرداختن به بستر تاریخی و منازعه ایران و اسرائیل و همچنین روند پیدایش رژیم صهیونیستی و تبدیل آن از یک «ایده ذهنی» در عصر ناسیونالیسم اروپایی به یک «پدیده عینی»، تاسیس این رژیم را یک پادگان دائمی تشکیل شده توسط غرب در خاورمیانه برای مشغول نگه داشتن کشورهای منطقه می داند.
این مسئول سابق در دستگاه سیاست خارجی کشور معتقد است ایران در دوره کنونی روند قدرت گیری جدیدی را آغاز کرده است که برای موفقیت آن باید به سمت استحکام داخلی و کاهش شکاف دولت-ملت حرکت کرد و در این راه به هماهنگی بیشتر میان اضلاع و عناصر هویتی نیاز است.
در ادامه گزیده ای از مهمترین قسمت های سخنرانی حسین جابری انصاری در نشست «جنگ غزه؛ ایران و اسرائیل: خاورمیانه جدید» را می خوانید:
عناصر هویت بخش ایران
وقایع جاری را دو جور میشود تحلیل کرد: ۱- نقطهای و روزمره؛ ۲- در قالب یک روند تاریخی. من موضوع را به شکل دوم بررسی میکنم. سوال این است که رویداد بین ایران و اسرائیل در چه بستر تاریخی قرار دارد؟ چند نکته در این بحث باید مورد توجه قرار بگیرد:
نخست، امروز ۵۱۰ سال از جنگ چالدران میگذرد که نقطه عطفی در سیاست ایران و نیز شکلگیری خاورمیانه است. شکستی که ایران در این جنگ از عثمانی متحمل شد، تصویر جدیدی از خاورمیانه ارائه داد که تا به امروز به آن دچار هستیم؛ معلوم نیست اگر آن اتفاق رقم نمیخورد، امروز خاورمیانه چه تصویری داشت و ایران در چه موقعیتی قرار داشت.
پس از جنگ چالدران مرزهای غربی و جنوبی ایران از یک سو به عراق و از یک سو به خلیج فارس محدود شد. پس از تأسیس دولت ایران توسط صفویه هم دیگر مرزهای ایران از غرب و جنوب ییشتر از این نمیشود؛ دایره حضور و نفوذ ایران هم در همین محدوده میماند و تبعات این جنگ تا امروز هم ادامه دارد. قبل از چالدران حضور و نفوذ ایران خیلی بیشتر بود و تا مصر و حلب میرفت.
دوم، در طول قرون متمادی ایران سه عنصر هویتبخش داشته است: یک، عنصر تاریخی، مفهوم ایران است که ملت ایران را میسازد و به آن عنصر ایرانی میگوییم؛ دو، پس از ورود اسلام به ایران شکل گرفت: عنصر اسلامی و سه، پس از تشکیل دولت صفوی؛ یعنی عنصر تشیع. سیاست خارجی ایران هم در طول سالهای متمادی برخاسته از این سه عنصر هویتی بوده است و این عناصر در سیاست خارجی ایران مابهازای معنایی پیدا کردند و تبدیل به هستههای مفهومی شدند؛ البته در ادوار تاریخی مختلف برخی عناصر تحتالشعاع عناصر دیگر قرار گرفتهاند.
برای نمونه، گاهی ما شاهد غلبه عنصر ایرانی بودهایم، گاهی شاهد غلبه عنصر اسلامی و گاهی هم غلبه عنصر تشیع. در عهد پسا انقلاب اسلامی، سیاست خارجی ایران بهمرور به این سمت رفت که بین این سه عنصر توازن ایجاد کند و هیچ عنصری بر دیگری غلبه نکند؛ البته بعد این تحولات بعد از دهه ۶۰ رخ داد؛ زیرا در این دهه عنصر اسلامی غلبه داشت؛ همچنین ایران تلاش کرد بین دو منطق ایدئولوژیک و ژئوپلیتیک موازنه برقرار یا ترکیب موفقی از این دو ایجاد کند. ایران در ایجاد این توازنها نسبتاً موفق بوده است. با این حال نباید فراموش کرد که بین این عناصر هویتی گاه تعارضاتی وجود دارد و ایران توانسته این تعارضات را حل کند و در این راه هزینه داده است.
نقاط عطف در بستر تاریخی منازعه ایران و اسرائیل
نحوه دخالت ایران در چند واقعه مهم، نقاط عطف سیاست خارجی ایران محسوب میشود و نشان میدهد که ایران توانسته در ایجاد توازنی که گفته شد، موفق باشد. ایران در این وقایع انتخابهای سختی داشت؛ این وقایع عبارتند از: اشغال لبنان در سال ۱۹۸۲، سقوط صدام در سال ۲۰۰۳ و جنگ فلسطین و اسرائیل در سال ۲۰۲۳. البته ما چند دهه است که درگیر مسئله فلسطین هستیم، اما جنگ اخیر میتواند به عنوان یک نقطه خاص در نظر گرفته شود.
در این وقایع، سیاست اتخاذی ایران هم متمایز با سایر ادوار تاریخی بود و هم متمایز با سایر بازیگران منطقهای، خصوصاً کشورهای عربی و اسلامی.
در این دوگانهها و چندگانهها، بسیاری از کشورها ترجیح دادند یک انتخاب ساده انجام دهند و به سمت یک وضعیت خاص بروند که بازیگری خاص خود را در پی داشته است؛ در این انتخابشان از یک لحاظ موفقیتهایی داشتند؛ چون با تناقضهای کمتری مواجه شدند؛ و از یک لحاظ ناموفق بودند؛ چون اگر بازیگری در منطقه از چند هویت تاریخی برخوردار باشد از هر هویت که فاصله بگیرد با موجودیت خود فاصله گرفته است و دیگر امکان برخورداری از بازیگری و سیاست متوازن و همهجانبه و مبتنی بر هویتهای خودش را ندارد؛ مثلاً ترکیه در ادوار تاریخی مختلف گرفتار این معضل شده است.
سوم، بیش از ۶ ماه است که از عملیات طوفان الاقصی میگذرد؛ اهمیت طوفان الاقصی در این بود که توانست منظومه بازدارندگی اسرائیل را هم از حیث مادی و هم از حیث روانی از هم بپاشد. در این چند دهه اسرائیل توانسته بود موازنهای برای خود ایجاد کند که همه رقبا از جنگ با اسرائیل احساس ترس کنند و این معنای بازدارندگی است. این بازدارندگی مانع ورود رقبا به جنگ میشد. جزئی از این بازدارندگی ناشی از توان اتمی اسرائیل بود و جزء دیگر هم با مجموعه روابطی که اسرائیل با قدرتهای بزرگ داشت، شکل گرفته بود. طوفان الاقصی این بازدارندگی را مخدوش کرد و فروپاشاند.
چهارم، اسرائیل در این مدت هم افراد زیادی را کشت و هم جاهای زیادی را ویران کرد و هم تمام قوانین بینالمللی را نقض کرد. از سوی قدرتهای بینالمللی هم چک سفید امضا داشت تا هر کاری که بخواهد بتواند انجام دهد؛ اما الان به اهداف راهبردی خود نرسیده است؛ اسرا هنوز آزاد نشدهاند، حماس از بین نرفته است و کوچ اجباری مردم غزه اتفاق نیفتاده است؛ آنها میخواستند جمعیت فلسطینی از آنجا بروند. غزه امکانات لجستیک هم ندارد؛ یک ساحل صاف است و اطرافش کوهستان و جنگل وجود ندارد؛ از سال ۲۰۰۵ به ظاهر آزاد شده ولی تحت محاصره اسرائیل است و به آن بزرگترین زندان روباز دنیا میگویند؛ اما با تمام اینها غزه هنوز در حال مقاومت است و اسرائیل هم نتوانسته است مفهوم بازدارندگی خود را احیا کند. موفقیت اسرائیل در این مدت تنها در جنایت و کشتار بوده است.
ایران و جمع نقیضین
پنجم، اسرائیل دو کار در برابر ایران انجام داده که یکی ناظر به روند تاریخی و وضعیتی است که ایران به مرور طی چند دهه توانست انجام دهد به این معنا که ایران در فرازی پس از چند قرن فاصله از چالدران توانست از غرب تا مدیترانه حوزه نفوذ و تسلط خود را با توافقات با دولت های عراق، سوریه و بازیگران منطقه ای و در جنوب هم تا باب المندب و دریای سرخ گستره حضور و نفوذ خود را گسترش دهد. هفت اکتبر با فروپاشی منظومه بازدارندگی تاریخی اسرائیل یک وضعیت فوق العاده تری را برای رژیم صهیونیستی ایجاد کرد.
اسرائیل از هنگام پایان فراز نخست بحران داخلی در سوریه و پسا ۲۰۱۱ و تسلط دولت مرکزی سوریه بر بخش زیادی از کشور و رفع خطر سقوط پایتخت تلاش کرد برای اینکه حضور ایران در مدیترانه تثبیت نشود و اهداف ایرانی را به مرور در دایره شعاع حملات خود قرار دهد و هزینه هایی به حضور ایران تحمیل کند که به ناچار صحنه را ترک کند و این تحول از عنصر تداوم و تثبیت برخوردار نشود. در پسا هفت اکتبر این سیاست آشکارتر و با درجات بالاتری دنبال شد. اسرائیلی ها اعلام کردند تحولی که در هفت اکتبر اتفاق افتاده نتیجه حلقه تواصلی است که توسط اجزای مجموعه مقاومت از ایران تا فلسطین تشکیل شده است و ما آن را هدف قرار می دهیم.
آنها یک حرکت گام به گام و شتابانی را آغاز کردند که از حوزه منطقه خاکستری که شعاع تعریف شده عملیاتی آنها در تعامل با ایران در طول ۲-۳ دهه گذشته بود به مرور وارد عملیات آشکارتر و ضد ایرانی روشن تری شوند. ترور شهید سید رضی موسوی معاون فرماندهی نیروی قدس در منطقه سوریه و در نهایت ترور هدف قرار گرفتن ساختمان سفارت جمهوری اسلامی ایران در دمشق و شهادت سردار زاهدی عالی ترین مستشار و مشاور نظامی ایرانی و فرمانده نیروی قدس در منطقه شامات و همراهان او از ترورهای ماه های اخیر رژیم است.
تلاش اسرائیل در قالب این روند اعاده بازدارندگی، تثبیت اشغال فلسطین، برخورد با ایران و مجموعه مقاومت و کشورهای منطقه بوده است برای اینکه نظم جدیدی تحمیل کند و موازنه ای جدید تعریف کند تا در معادله جدید به سمت مرزهای ایران پیشروی کند. قبل از هفت اکتبر اسرائیلی ها در برخورد با نفوذ ایران در شامات و برای جلوگیری از تثبیت حضور ایران تا مدیترانه دست به اقدامات تندتری زدند و در پساهفت اکتبر خیلی صریح تر به مرزهای ایران نزدیک شدند تا موازنه را برهم بزنند و معادله جدیدی بر ایران تحمیل کنند؛به این صورت که اسرائیل هر جا را که مایل باشد هدف قرار می دهد و طرف مقابل به دلایل متعدد مرتبط با استراتژی منطقه ای و بین المللی و اوضاع داخلی اش دست روی دست می گذارد و فقط تماشاگر خواهد بود و اقدام مستقیم علیه اسرائیل انجام نخواهد داد.
نمایش قدرت ایران در ۱۳ آوریل
اتفاقی که در عملیات وعده صادق افتاد ورود مستقیم ایران در برابر این بازی اسرائیلی برای جلوگیری از تحمیل شرایط بر ایران و بالا بردن هزینه های رژیم صهیونیستی بود تا اندازه ای که تصمیم گیران اسرائیل و بازیگران بین المللی، رژیم را مهار کنند تا حد و حدود خودش و امکانات و محدودیت هایش را بشناسد. کارویژه عملیات شنبه ۲۵ فروردین که یک نمایش قدرت بزرگ بود؛ بدون هدف گرفتن اهداف اقتصادی یا مسکونی یا اینکه قصدی برای تخریب گسترده وجود داشته باشد. در واقع ایران سعی کرد تعریف همیشگی از سیاست که جمع بستن متناقضات است را در قالب عملیات وعده صادق عملیاتی کند.
ایران ۲ نیاز متناقض داشت: ۱- مفهوم بازدارندگی ایران و معادله بازدارندگی کشور بیش از این دچار فرسایش نشود و اسرائیل را سر جای خودش بنشاند تا معادله جدید را تحت اجبار واقعیت بفهمد ۲- به آستانه جنگ نرسد که احتمال ورود به زمین بازی دشمن و قرار گرفتن در ذیل استراتژی دشمن با توجه به قفل شدن معادلات در غزه وجود داشت. این احتمال بوده و همچنان هست که بازیگر اسرائیلی در پرتو قفل شدگی در غزه بخواهد با توجه به وضعیت «بحران زی» و «جنگ زی» که پیدا کرده است به ویژه تیم حاکم و دولتمردان کابینه نتانیاهو از طریق گشودن دریچه های بحران جدید بزرگ تری بخواهد بحران خودش را تحت الشعاع قرار دهد و با ورود بازیگران بین المللی دیگری صحنه پیچیده جدیدی ایجاد کند.
اسرائیل می خواست به ایران که با عقل استراتژیک مبتنی بر مدل «فرشبافی درازمدت ایرانی» در چند دهه گذشته رج به رج فرش خود را در منطقه بافته و اکنون دارد نتایجش را مشاهده می کند و توانسته است خود را به بازیگر فعال مستقیم وارد در صحنه تبدیل کند هزینه گسترده ای تحمیل کرده و شرایط جدیدی را خلق کند.
بنابراین ایران باید بین این ۲ نیاز متناقض جمع می بست؛ هم به اسرائیل پاسخ دهد و اجازه ندهد منظومه بازدارندگی ایران دچار فرسایش شده و نظم مورد نظر اسرائیلی بر ایران و منطقه تحمیل شود و از طرف دیگر نباید در ذیل سقفی بازی می کرد که احیانا وارد استراتژی معکوس دشمن نشود و رودست نخورد. اقدامی که ایران انجام داد در خوانش استراتژیک یک نمایش قدرت بزرگ برای نشان دادن امکان بازیگری و امکانات گسترده ایران و از آنطرف انجام عملیات بدون تخریب و تلفات گسترده و بدون اتفاقات بزرگ غیر قابل کنترل که ممکن است صحنه بحران را از یک دایره ممکنی خارج کرده و ایران را به همراه بازیگران دیگری به جنگ بکشاند بود.
ذیل این ۲ قاعده استراتژیک ایران سعی کرد این دو نقیض را از طریق عملیات وعده صادق جمع بکند و تا این لحظه و عملیاتی که اسرائیلی ها بدون پذیرفتن مسئولیت آن انجام دادند به نظر می رسد این معادله همچنان برقرار است. ایران توانسته با این عملیات قدرت و توانمندی خود را به همه بازیگران به ویژه اسرائیل به عنوان «امر واقع» تحمیل کند.